آنچه منم...

هوالمحبوب
چه میخواهم از این زندگی؟
تو چه میگویی؟باید چه کنم؟
چرا آنچه میگویی را نمیخواهم؟
نمیدانم…
چه میخواهم؟
آنچه را که شاید هیچ کس نخواهد….
میخواهم همه چیز بدانم و هیچ ندانم.
همه جا بروم و در کنجی پیله کنم.
همه چیز بچشم.طعم ایمان را،طعم کفر را.طعم جهل را،طعم علم را…
میخواهم در همه تاریخ حاضر باشم و در زمان نگنجم…
میخواهم همه داشته هایم را فدا کنم و بعد رسوای رسوا از شهر تبعید شوم به جایی که هیچکس نباشد و همه باشند….
دیوانه نشدم.به معبودت قسم که خواستم همین است.
محدودیت میخواهم که مرا محدود نکند.
میخواهم بروم بالا و پایین را نفروشم.
میخواهم تک تک جاده های زمین را زیر باران قدم بزنم.
میخواهم تک تک ساعت های گذشته و آینده را زندگی کنم.
شعر نمیگویم.اینها عمق جان من است.میخواهم قهرمان باشم و در عین حال از چشم همه گریزان…هیچ کس طاقت دیدارم را نداشته باشد و در عین حال همه مشتاق دیدارم.
چه میگویم؟چه میخواهم؟میخواهم به همه ادیان درآیم.همه فرقه ها،همه کیش ها،همه آداب و رسوم را ببینم و آنگونه شوم و درعین حال هیچ یک نباشم.میخواهم دریدن پرده عصیان را بچشم و با این همه پاکترین انسانها باشم.
دلم همه چیز میخواهد و هیچ نمیخواهد….
آری اندکی نمانده که رسواییم در عالم فریاد شود…
من خود میگویم.
الا یا اهل العالم من رسوای رسوایم…

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.